سبد خریــــــــــــــــد
ردیف عکس محصول                   نام کالا                   کد کالا قیمت تعداد کل قیمت حذف
2لوکس متر مدل TES-1332A30600165352000000152000000
1 هدایت سنج EC/RES/TEMP کریت مدلCCT8301A (MEDICAL) 305004293710110
بستن

 
ديگری poly technik و یا hochschule(در آلمان و اتريش) در ديگر کشورها مدرسيه عالی موسيقی است.
فقط کسانی ميتواند وارد پولی تکنيک شوند که کنسرواتوار يا بقولی ليسانس موسيقی را گرفته باشند.
البته دانشجوی آزاد نیز ميتواند شرکت کند، ولی بسيار به ندرت ميپذيرند.
شخصی که از ايران ميخواهد در اين کشورها امتحان ورودی دهد بايد نوازنده ساز کلاسيک(مثل ویولون و ابوا) يا مدرن (مثل گیتار الکتریک)يا فولک باشد(مثل سنتور و تار) يا خواننده کلاسيک (مثل دومینگو و پاوروتی و خوانندگان کر) و مدرن (مثل بیشتر خواننده هایی که در دنیا فعال هستند از خواننده هایی مثل امینم گرفته تا خوانندگان جز و بلوز) و خوانندگان فولک (مثل شجریان و جیبسی های اسپانیا) يا بايد آهنگساز باشد.
دانستن ساز در حد بسيار بالا، تئوری و سلفژ بسيار خوب، هارمونی، ديکته موسيقی و آکورد شناسی خوب لازم است.
این شخص بايد اول با آموزشگاه ها موسيقی تماس بگيرد.
(ميتوان بسيار ساده با گوگل نشانی ها و اميل ها را پیدا کند و با آنان تماس بگیرد.
) آنان خواهند خواست که مدرک ترجمه شده ديپلم، ( ترجمه شده به زبان آن کشور) و مدارک مالی براي سال اول (حداقل10000 یورو) را بجهت ایشان روانه شود.
اين مدارک بايد براي آن کنسرواتوار روانه شود.
بعد از این مرحله کنسرواتوار دعوت نامه براي شخص نکته نظر ميفرستد (که ديگر میماند جریان گرفتن ویزا جهت ایرانی ها از سفارتهای اروپایی.
.
.
!) اگر شخص به اروپا آمد بايد در امتحانات عملی و تئوری شرکت کند.
بعضی از این آموزشگاه ها همان روز جواب ميدهند و بعضی همچنین دو ماه تا سه ماه بعد.
آلمان، ايتاليا، اتريش، فرانسه، آموزشگاه ها عالی بسيار سختی دارند و سطح آموزش همچنین بسيار بالاست لاکن بايد شرکت کننده اطلاعات، ديکته، سلفژ و تئوری و نوازندگی يا خوانندگی را در سطح بسيار خوبی بداند تا از پس امتحانات اوليه برآيد.
براي اينکار ميتوان چند وقت زودتر ويزا گرفت و با اساتيد کلاسهای خصوصی گرفت.
ایشان براحتی میتوانند بگويند که شانسی براي قبولی هست يا نه؛ زیرا در آنجا نوازنده و خوانندگان بسيار قدرتمندی وجود دارند و این معلمین از شرایط این رقابت اطلاع دارند.
پیش از سفر باید حتما" یک نکته را مد نظر داشت و آن خرج های زیاد زندگی و تحصیل در اروپا است.
اینجا به چند نکته اشاره میکنیم که میتواند به علت بعضی از علاقمندان تحصیل موسیقی در اروپا سودمند باشد.
در صورتی که مایل به تحصیل موسیقی در اروپا بودید، حداقل باید ماهی ششصد تا هشتصد یورو پول داشته باشید، چون کرایه یک مسکن کوچک دانشجویی ماهی دویست تا سیصد یورو و قیمت غذا حدود یکصد یورو، رفت و آمد و سفارش کتاب و کلاس های استادان خصوصی، هر ماه دویست یورو خواهد شد.
نیز خرج های برق و تلفن و اینترنت و.
.
.
هم چنین باید پرداخت شود.
البته دانشجویان اروپایی از طرف دولت کمک مالی میشوند ولیکن دیگران بسبب کسب درآمد، از نوازندگی در دیسکو ها تا نوازندگی در کنسرتها و اشتغال در رستوران ها و .
.
.
غافل نمی از قبیل که در اروپا معمول است و همچون ایران عیب نیست.
دوره تحصیل در مدرسه های موسیقی تمام میشود، ولیکن ممکن است هیچ وقت آنجا اشتغال موسیقی پیدا نشود، چون بازار موسیقی در آنجا اشباع شده و حتی نابغه های همینطور گاهی اشتغال پیدا نمی کنند دیگر افراد عادی.
.
.
احتمالا از هر یکصد نفر که در آنجا موسیقی خوانده یک نفر در حد تحصیل خویشتن مشغول به پیشه است.
در این حالت نیکوترین راه بازگشت به ایران است و مشغول شدن به شغل تدریس و یا تولید موسیقی.


خوانندگان سلفژ را در حد بخور و نمیر میدانند!

این ارکستر زهی پایان به کجا رسید؟ هیچ! به جایی که سازمان فرهنگی بودجه ای به ما نداد و ارکستر متلاشی شد لاکن کر؛ ما از سال هشتاد و یک آمدیم و خواندن گسترده تری دادیم بسبب یک کر بزرگ، باز با همت آقای اردلان و نافعی مسئول وقت فرهنگسرا و مسئول مالی سازمان که ایشان هم چنین خیلی کمک کردند، درست است که ایشان کارشان مدیریت فرهنگسرا و مجموعه مالی سازمان بود ولیکن فرد بسیار فهیم و فرهنگی ای بودند، درک میکردند که چه چیزی به نفع فرهنگ و هنر است، خیلی حمایت کردند.
.
.
ما با حجم عظیمی تبلیغ کردیم که باعث شد ما چهارصد و هفتاد نفر را بتوانیم در روز بیست و هفت تیر هشتاد و یک در تالار آوینی فرهنگسرا جمع کنیم.
این جمعیت خیلی زیاد بود، سالن کاملا پر شده بود.
کلاس بندی کردیم و صحبت کردیم و همینجا 470جمعیت سیصد و شصت نفر شد! یعنی حدود یکصد و ده نفر وقتی صحبت ها را شنیدند ابراز تمایل نکردند به علت شرکت در این کلاسها.
سیصد و شصت نفر ثبت نام کردند.
.
.
چه صحبتی کردید که یکصد نفر رفتند؟! ترساندمشان.
.
.
! باید {حقیقت} را به ایشان میگفتم! بعضی ها برداشتشان از کر این است که می آییم و دور همینطور آواز می خوانیم! حالا "مرغ سحر" و یا .
.
.
به همین خاطر نیست که می گویند خوانندگان کر سوادشان از دیگر موسیقیدانان کمتر است؟ درباره کر خودم به شدت این موضوع را تکذیب میکنم و حاضرم هر آزمایشی که بگویید از گروه کرم امتحان بگیرید! ولیکن این یک ضرب المثل است؛ در ارمنستان که بودم می گفتند قسمت خواننده ها و قسمت نوازنده ها و آهنگسازان را جدا کرده بودند یعنی به نوازنده ها و آهنگسازان میگفتند موزیسین که به زبان خودشان میشود "یراژیشت" و اعتقاد داشتند که اینها یراژیشت نیستند و وکالیستند! اینجا باید یک پرانتز باز کنم که ارمنی ها همه چیز را به زبان خودشان ترجمه کرده اند حتی نام سازها را! در کانادا همچنین شنیده ام که اصطلاحی وجود دارد به زبان انگلیسی، که "اسم کسانی که آویزان موسیقیدانند چیست؟" که جوابش این است " وکالیست!" یعنی وکالیست ها موزیسین نیستند؛ این اثر میدهد موسیقیدانهایی که نوازنده و آهنگسازند، خوانندگان را قبول ندارند؛ دلیل چیست؟ به خواننده ها بر نخورد لطفا"! خوانندگان عموما" سلفژ را در حد بخور و نمیر میدانند! خواننده های خوبی را میشناسم که سلفژشان در حد بسیار معمولی است در حالی که یک نوازنده بد ممکن است سلفژ بسیار خوبی داشته باشد! دلیل این است و همانطور که گفتم ما از اول دو استراتژی را در رده رعایت کردیم، یک، دیسیپلین گروه و دو، دانش موسیقی! ما اینجا خواننده تربیت نکردیم، در دوره شش ماهه اول بچه ها اصلا کلاس آواز نداشتند که بیایند مثلا می ما م مو و یا مثلا وکال اشتغال کنند.
اول باید ذهن ساخته شود، نه {تنها} به نظر من! این شیوه فکری است که با آن بزرگ شده ام و دارم آن را ترویج میدهم.
ذهن که ساخته شد ابزار میتواند ویولون باشد و یا گیتار و یا حنجره .
.
.
ابزار فرمان میبرد، البته اینطور هم چنین نیست که ابزار یک روزه فرمان ببرد، شما ممکن است ذهن بسیار خوبی هم چنین داشته باشید لاکن ویولون را دست بگیرید ویولونیست نمیشوید! باید بر روی فیزیک وقت بگذارید؛ اما وقتی که میگذارید خیلی مینیموم میشود.
من چون به این اعتقاد داشتم، خوشبختانه بچه هایی تربیت کردیم که سلفژشان بسیار خوب بود.
ما سرعت دشیفر قطعه مان نسبت به گروه های دیگر میتوانم بگویم بی رغیب است.
به شما قول میدهم هیچ گروه دیگری با سرعت ما نمیتوانند قطعه را دشیفر کنند.
در چه زمانی به اینجا رسیده اند؟ خوب ما چند بار دچار تغییر و تحول شده ایم ولیکن بیس گروه، همان است که از سال هفتاد و هشت بوده و تا حالا ادامه دارد.
در سال هشتاد و یک ما این سیصد و شصت نفر را ثبت نام کردیم، در دوازده کلاس فرهنگسراهای ارسباران و بهمن که خودم بودم، اینها را ساماندهی کردیم به قول امروزیها و شش ماه آموزش داشتند.
در طول دو امتحان از این سیصد و شصت نفر دویست و بیست نفر ماندند که آن دویست و بیست نفر در هجده بهمن همان سال بر سر صحنه رفتند که چهار قطعه ساده بود.
از صحنه که پائین آمدند، در تمرین بعدی شده بودند 140نفر! این جزو الزامات است.
من اول تعجب میکردم که چرا این پیش آمد می افتد ولیکن اینها جزو الزامات اشتغال بود.
گروه آماتور چون بواسطه پول نمی آیند و انگیزه موزیکال آدمها همینطور متفاوت است.
فکر نمیکنید این پیامد پیشامد برای مکان تمرین در فرهنگسرای بهمن هم چنین بود؟ یک عامل همچنین ممکن است آن باشد لاکن همه نیست! یکی فقط آمده شش ماه شغل کرده می خواهد یک چیزی بخواند و اعضای خانواده و دوستانش تشویقش کنند و این ارضایش میکند و به خیال خودش به جایی رسیده .
.
.
و در واقع نیز به جایی رسیده! یک نفر نه، فقط می خواهد "کارمینا برونا" را بخواند و وقتی خواند میگوید خوب این اثر را خواندم.
.
.
لاکن یک هست که اصلا از این جریان خوشش می آید.
موسیقی برخلاف چیزی که به نظر میرسد ممکن است بواسطه خیلی از دوستان آماتور خسته کننده باشد، چراکه یک پیشه روتین است، هربار میآییم صدا را گرم میکنیم، قطعه میخوانیم، میآییم صدا را گرم میکنیم، قطعه میخوانیم .
.
.
ممکن است یکسال رپرتوار همان باشد و یا شش ماه.
.
.
بعد همچنین که هارد راک نمیخوانیم که خیلی فضا متفاوت باشد! گروه کر است! در تنیجه بعضی از دوستان انگیزیشان در حد یک کنسرت است و بعضی در حد یکسال ولیکن میانگین یکسال و نیم تا سه سال می به مانند.
این گروه بزرگ، کنسرت های خوبی داد، تحت عنوان "گروه کر شهر تهران" در مهر هشتاد و دو میتوانم بگویم احسن ترین کنسرتش را داشت این گروه با یکصد و بیست نفر که خیلی کنسرت خوبی بود به نظر من با آن تعداد؛ قسمتهایی از "کارمینا برونا" را با چند قطعه دیگر انجام کردیم.
.
.
کم کم گروه کوچک شد و همزمان شد با تغییر مسئولین سازمان فرهنگی هنری که افراد جدید انگیزه ساپرت گروه به این بزرگی را نداشتند.
.
.
البته کسی به بچه های حقوقی نمیداد اما به معلمین سلفژ و آواز.
.
.
این باعث شد که بسیاری از معلمان بروند و گروه نیز کوچکتر شد.
گروه که در حد شصت تا هفتاد نفر بود تا همین هفت ماه پیش به دلایل شخصی همکاری ام را با فرهنگسرای بهمن قطع کردم و نیرویم را جمع کردم بر سر آموزشگاه پارت که خودم و همسرم راهش انداخته ایم.


موسیقی قوالی

گ قوالی میان پانزده تا بیست دقیقه است.
اگرچه طولانی ترین آهنگ قوالی که به صورت رسمی منتشر شده است یکصد و پانزده دقیقه طول می کشد(Hashr Ke Roz Yeh Poochhunga ساخته عزیز میان قوال).
فاتح علی خان درخشنده ترین چهره در موسیقی قوالی در سطح جهان حداقل دو آهنگ با بیش از شصت دقیقه طول دارد.
هر آهنگ قوالی بیشتر به حالت سنگین شروع می شود که پس از مدتی با یک تغییر نسبتا نا محسوس ریتم از روی نوع میزان(معمولا از چهار ضربی ساده به دو ضربی ساده)در یک فضای پر شور و رقص آور ادامه پیدا می کند.
آهنگها تقریبا چیدمانی به این شکل دارند: 1 آنها با یک مقدمه سازی که ملودی اصلی به وسیله هارمونیوم که با طبلا همراهی می شود، در آن نواخته می شود آغاز می شوند.
معمولا نوازنده هارمونیوم قطعاتی را به صورت بداهه بر روی تم و یا ملودی اصلی هم انجام می کند.
2 سپس آلاپ که یک ملودی تونال بر سر راگای ترانه است و خواننده ها آن را با نتهایی با کششهای متفاوت نسبت به یکدیگر به صورت بداهه می خوانند،آغاز می شود.
Alap قطعه ایست آوازی(بدون ریتم) در ابتدای اجرای موسیقی کلاسیک شمال هندوستان که به صورت بداهه در راگاای آهنگ و بدون همراهی ساز(غیر از Tanpura ) انجام می شود.
راگا به معنای رنگ و یا حالت می باشد و به مدهای ملودیک در موسیقی کلاسیک هند اطلاق می شود.
در مقاله ای دیگر مختصرا به راگ ها و تشابهاتشان با موسیقی دستگاهی ایرانی می پردازیم.
3 خواننده اصلی با اشعار و یا کلامی که الزاما جزو اشعار قطعه اصلی نیستند اما از نگر محتوی به آن مربوط هستند شروع به خواندن می کند، پس از اینکه خواننده اصلی یک بیت از شعر را خواند، خواننده دوم آن را تکرار می کند.
گاهی نه عینا همان ملودی، با ملودی که خودش بر روی همان شعر بداهه می سازد.
چند بیت شعر به این شکل خوانده می شود تا اینکه به شعر اصلی برسند.
4 هنگامی که شعر اصلی آهنگ شروع می شود،تبلا،دوهلک شروع به نواختن میکنند و دست زدن همراه دیگر افراد گروه همینطور آغاز می شود.
دیگر خوانندگان همچنین شروع به خواندن آن بیت میکنند که یک ترجیع بند را می سازد.
معمولا هیچکدام، نه متن اشعار اصلی و نه ملودی آن ها بداهه نیستند.
در حقیقت اینها آهنگهای قدیمی هستند که به وسیله گروههای دیگر به خصوص از یک خاندان انجام شده اند.
قوالی هنریست که به صورت ارثی در یک خاندان به نسلهای بعدی منتقل می شود.
در عین حالی که آهنگ به این شکل پیش میرود، ممکن است خواننده اصلی و یا خواننده دوم به Alapباز گردد.
لازم به ذکر است که نصرت فاتح علی خان خواندن Sargam را در این نقطه از قطعه رواج داد.
سارگام Sargam و یا Swaras به نتهای موسیقی کلاسیک هند اطلیق می شود که عبارتند از: Shadjam, Rishabaham, Gandharam, Madhyamam, Panchamam, Dhaivatam and Nishadam که به این مجموعه نتها Sargam گفته می شود.
در خواندن این نتها به این شکل تغییر می کنند: ُSa, Ri,ga,ma,pa,da,ni در واقع Sargam در هندنستان(شمال هند) و carnatic(جنوب هند) معادل سلفژ در موسیقی غرب است.
بشنوید یک برنامه کامل قوالی را آهنگ به صورت پر شور و گاهی با تغییر تمپو و تند شدن ادامه پیدا میکند به طوری که هر خواننده از دیگری در خواندن پیشی می گیرد.
بعضی از خواننده ها ممکن است یک بداهه خوانی طولانی Sargam را انجام کند.
در انتها معمولا پس از بازگشت به بیتی از شعر که آهنگ با آن شرع شده بود، با همان تمپوی سنگین و یک و یا دو بار تکرار آن آهنگ تمام می شود؛ این بازگشت معمولا ناگهانی می باشد.




موسیقی نزد ایرانیان در ۱۸۸۵ میلادی

در تهران آن زمان، ‌مؤسسه‌ای که بتوان {آنرا}، کنسرواتور موسیقی نام نهاد وجود نداشت؛ لومر اقدام به تأسیس مکتبی ‌در مدرسه شاهی (دارالفنون) کرد که می‌توان آن‌را نوعی «ژیمناز موزیک» (مدرسه متوسطه موسیقی. مترجم) بشمار آورد، زیرا هدف مسیو لومر از ایجاد این مدرسه، اجرای برنامه «ژیمناز موزیک» پاریس در تهران بود، یعنی تربیت استاد موسیقی و همچنین تربیت تک‌نواز برای موسیقی ارتش.

باتمام این احوال، در این مدرسه فقط یک استاد بود که هم ‌ریاست مدرسه را بر عهده داشت و هم، پیانو، سلفژ، آرمنی، ارکستراسیون نظامی و نواختن کلیه اسبابهای بادی را تدریس می‌کرد، این شخص کسی جز مسیو لومر نبود!

برنامه دروس این مدرسه به شرح زیر بوده است:
سال اول: سلفژ، {مبانی} نظری موسیقی، زبان فارسی، ریاضی
سال دوم: سلفژ، نظری، آشنائی با یک ساز بادی، زبان فارسی، ریاضی.
سال سوم: سلفژ، نظری، ساز، زبان فارسی، تاریخ.
سال چهارم: ساز، همنوازی، زبان فرانسه، جغرافیا.
سال پنجم: شناسائی نظری و علمی چند ساز بادی، تمرین‌های‌نظامی، زبان‌فرانسه، شناسائی پارتیسیون‌های موزیک نظام، اخذ درجه موزیک نظام با گذراندن امتحان.
سال ششم: هم‌آهنگی (آرمنی)، پیانو، همنوازی، ریاضی، زبان فرانسه.
سال هفتم: هم‌آهنگی، پیانو، همنوازی، زبان فرانسه.
سال هشتم: هم‌آهنگی، ارکستراسیون، پیانو، همنوازی، کمپوزیسیون (آهنگسازی)، شرکت‌ در مسابقه ‌برای اخذ دیپلم رهبری ارکستر. با این دیپلم، شاگردان به مقام فرماندهی نایل می‌شدند و می‌توانستند تا درجه سرهنگی ارتقاء پیدا کنند.

مسیو لومر، به ده شاگرد که واحد اول را تشکیل می‌دادند شخصا تعلیم می‌داد، هر یک از این شاگردان پس از گذراندن دوره سه ساله مدرسه، می‌توانست دو شاگرد مبتدی را برای تعلیم دادن آنچه که خود فرا گرفته است زیر نظر بگیرد، بیست شاگرد اخیر واحد دوم موزیک نظام را تشکیل می‌دادند. بعد از دو سال، هر یک از این بیست شاگرد نیز می‌توانست، یک شاگرد‌ مبتدی را زیر نظر بگیرد و به او مبانی موسیقی را بیاموزد. این بیست شاگرد جدید نیز واحد سوم موزیک نظام را تشکیل می‌دادند. در بعضی موارد، شاگردان واحد اول، تعلیم: سلفژ، نظری موسیقی را نیز بر عهده می‌گرفتند.

هر یک ‌از دستجات موزیک نظام، پنج نوازنده‌ را برای‌ ا‌خذ تعلیمات موسیقی‌ به مدرسه موزیک‌ اعزام می‌کرد، این شاگردان، علاوه بر اخذ تعلیمات نظری موسیقی و سلفژ از شاگردان واحد یکم، از شام و ناهار رایگان نیز استفاده می‌کردند. هزینه تحصیلی هر یک از این شاگردان موسیقی، با سازمان مربوطه‌اش بود، جانشین هر یک از هنرجویان واحد اول که وظیفه تدریس را بر عهده می‌گرفت، از شاگردان واحدهای دوم و سوم انتخاب می‌شد.

وظیفه سرپرستی و بازرسی واحدها، هر هفته بر عهده یکی از هنرجویان واحد اول بود، این شخص مأموریت داشت که هر روز نتیجه مطالعات و بررسی‌های خود را به مسیو لومر گزارش بدهد، وظیفه لومر نیز این بود که برنامه دروس را معین کند و نسبت به چگونگی تدریس آنها نظارت داشته باشد و امتحانات هفتگی و سالانه تمام شاگردان واحدهای مختلف را زیر نظر بگیرد.


قاسمی: یک خواننده خوب، لزوما" در کار کرموفق نیست

بچه های کر با شما آمدند اینجا؟ یکسری آمدند و یکسری همانجا دارند اشتغال میکنند، یکسری هم چنین از شاگردان دانشگاه هستند که خودم آوردم.
در واقع گروهی که الان هست میتوانیم بگوییم، دو ثالث از دوستان قدیم هستند که از سال یک هزار و سیصد و هشتاد و هفت با ما بودند و یک ثالث نیز بچه دانشگاه هستند.
کسانی که اینجا آواز پیشه میکنند در کر نمی آیند؟ نه، هر کس که در آموزشگاه آواز میخواند؛ چون آواز لزوما" منتهی به کر خواندن نمیشود، هر کسی که اینجا آواز و سلفژش خوب باشد، پیشنهاد میکنم که وارد کر شود؛ شاگرد آواز یاد میگیرد که چگونه تنها، خوب بخواند و لزوما" سلفژ خوبی ندارد و دیگر اینکه لزوما" بلد نیست که چطور در رده بخواند، کر خواندن بسیار درک موسیقی خوبی میخواهد، یعنی شغل جدی موسیقی هست در حد نوازندگی ارکستر، حتی از آن همچنین ارتباطش شخصی تر است چون واسطه ساز وجود ندارد و سازتان خودتانید! ضمنا" در ساز شما میدانید می بمل اینجاست بدون آنکه آن را بشنوید آن را میگیرید و صدا میدهد، لاکن در کر مثلا یک آکورد چند صدایی مخشوشی وجود دارد که نمیشود به راحتی درآنجا می بمل را گرفت و باید مطمئن باشد که چه میخواند و ساز نیست که انگشتش را آنجا بگذارد و مثلا کمی کمتر و یا بیشتر بگیرد.
کر خواندن پیشه بسیار سخت و پیچیده ای است که درک بالای موسیقی، کوک خوب، کنترل صدا میخواهد که تکخوان لزوما" اینها را ندارد البته ممکن است داشته باشند.
ممکن است که زمانی باز با فرهنگسرا پیشه کنید؟ فکر نمیکنم، چون اولا وقتش را ندارم، اینجا بسبب خودم شغل میکنم و .

یکروز در هفته همینطور دانشگاه میروم؛ دوما فکر نکنم روش فکر دوستانی که در سازمان فرهنگی هنری هستند با شیوه فکر من در یک راستا باشد.
ارسباران چطور؟ ارسباران را به این خاطر میگویم که در آنجا آقای شهرام صارمی هستند که ایشان یکی از نیکوترین مدیران هنری هستند.
.
.
آقای صارمی مهمتر از همه اینها یکی از احسن ترین دوستان من هستند و در بسیاری از مراحل بحرانی کارهایمان در این چند سال، از ما حمایتهای بی دریغ و بسیار موثری کردند که همینجا از ایشان تشکر میکنم.
ببینید! سیستم سازمان فرهنگی هنری شهرداری کلان شهر تهران به نظر من سیستمی نیست که .

نمی گویم درست نیست! آنچیزی که من می خواهم نیست، چه بسا درست باشد و من اشتباه میکنم اما آنچیزی که من می خواهم نیست.
فرهنگسرای ارسباران (هنر) صرفا به دلیل وجود آقای شهرام صارمی است که میبینید فعالیت درست و حسابی در آن هنوز وجود دارد.
درباره ویولون نوازی تان بگویید.
چه قطعاتی زدید و چه کردید؟ من نوازنده ویولن سولو هیچ وقت نبودم اما در پولت دوم ارکستر سمفونیک فرهنگسرای بهمن نوازندگی کردم؛ از پولت پایان شروع کردم، چون در آنزمان دو و یا سه سال بیشتر نبود که ساز میزدم.
به همین خاطر در طی چند سال از پولت فرجام به دوم رسیدم.
قطعات سولوی چشمگیری همچنین نزدم.

مومان اول کنسرتو ویولون مندلسون را زدم، Serenade Melancolique چایکوفسکی را زدم، از این قطعات کوچک و کنسرتو های باخ.

چرا نوازندگی را کنار گذاشتید؟ بسبب وقت متاسفانه! الان تدریس سلفژ و .

علاقه اصلی شما چی بود؟ علاقه اصلی من رهبری است و کر و یا ارکستر برایم فرقی ندارد! هردو را به یک اندازه دوست دارم و فکر میکنم هر در دو آنان به یک اندازه توان دارم.
وقتی که شروع کردم، اصلا تجربه بیشتری در ارکستر داشتم چون یک نوازنده بودم ولیکن در طول این سالها اینقدر با خواننده ها و گروه کر شغل کردم که با اینکه خواننده نیستم اما اگر بخواهم از نگر آوازی، چیزی را به خواننده ها منتقل کنم هیچ مشکلی ندارم.
از یک طرف چون خودم تجربه نوازندگی و از سوی دیگر حضور در ارکستر را داشتم، ارکستر را همینطور میتوانم رهبری کنم و کرده ام.
ارکستر بزرگ را هم چنین رهبری کرده اید؟ نه! ارکستر سمفونیک را تا به حال رهبری نکرده ام.




بحیرایی: دانستن سلفژ برای خواننده ضروری است

چطور شد که به موسیقی بر روی آوردید؟ باید بگویم که صدا در خانواده ما موروثی بود و عموهای من همگی صدای خوشی داشتند و دارند.
پدرم نیز صوت خوبی در تلاوت قرآن داشت و نیز علاقه زیادی به نوحه خوانی و تعزیه داشت.
لاکن از آنجایی که خانواده ما مثل اکثر خانواده های ایرانی خانواده ای سنتی هستند و مذهبی، متاسفانه پدرم علاقه زیادی به موسیقی نداشت و ما را منع میکرد از گوش دادن به موسیقی، چه برسد به فعالیت جدی در این زمینه! اما برخلاف پدر، بقیه اعضا خانواده بسیار به موسیقی علافمند بودند و بر خلاف میل باطنی پدر به موسیقی عشق می ورزیدند و گوش میکردند.
من از دوران کودکی، علاقه خودم را به موسیقی اثر دادم و آن طور که پدر و مادرم تعریف میکنند، کمتر از یک سال سن داشتم که وقتی گریه میکردم، به علت آرام کردن من، موسیقی پخش میکردند و به محض شنیدن موسیقی آرام میشدم و به دقت گوش میکردم.
برادر بزرگ من که علاقه زیادی به موسیقی دارد، از همان دوران کودکی و از زمانی که من حرف زدن را یاد گرفتم، تصنیفهایی که استاد شجریان خوانده بود را به من یاد داده بود و در کل او خیلی من را تشویق میکرد که بخوانم.
درست یادم هست که از همان دوران کودکی، هیچ وقت خجالت نمیکشیدم که در جمع بخوانم و به محض اینکه از من درخواست میشد با صدای بلند شروع به خواندن میکردم! بعد از رفتن به مدرسه همچنین که همیشه عضو گروه سرود به عنوان تک خوان گروهها بودم.
اما اولین بار در سن دوازده سالگی بود که با راهنمایی های معلم پرورشی مدرسه، با اصطلاحاتی همچون دستگاه، ردیف و گوشه آشنا شدم.
بعد از عزیمت به پایتخت ، به صورت جدی موسیقی را شروع کردم و در چهارده سالگی آغاز با ساز سنتور و فرمان سنتور استاد پایور و قسمتی از دوره ابتدایی را نزد اولین استادم آقای استیلی زدم.
از آنجایی که سر کلاس، دائما میخواندم، آقای استیلی به من توصیه کرد که به کلاس آواز بروم.
من همینطور به نزدیکترین آموزشگاهی که دور و بر منزل مان بود رفتم و آموزش ردیف را مادون نظر هنرمند گرامی آقای مختاباد شروع کردم و سپس از محضر استادانی چون آقایان بهرام باجلان، رضا رضایی پایور، کسمایی، شاپور رحیمی، حمیدرضا نوربخش نوربخش و علی اکبر شکارچی استعمال کردم.
چندین بحیرایی نوازنده و سازنده ساز در موسیقی ایرانی داریم، آیا همه آن ها از خویشان شما هستند؟ فامیلی بحیرایی مربوط به یک محله خاص در اطراف شهرستان نهاوند است و میشود گفت که تمام کسانی که در ایران با این شهرت هستند، موبوط به این خطه هستند و ریشه های فامیلی مشترک دارند؛ پس باید بگویم که همگی به نوعی خویشاوند هستیم.
لاکن درباره نوازندگان و سازندگان ساز که سوال فرمودید باید بگویم، بله! همگی از خویشاوندان نزدیک من هستند، برادر من سازنده سه تار و سنتور هست و دیگر برادر من نوازنده سنتور، خواهرزاده های من هم چنین که اصلا نام فامیلشان بحیرایی است، نوازنده سه تار و عود و دف هستند.
چقدر آموزش سلفژ و تئوری موسیقی را بسبب خواننده ایرانی لازم میدانید؟ مسلما آموزش تئوری موسیقی و بخصوص سلفژ جهت خواننده موسیقی ایرانی لازم است و کمک میکند به اینکه خواننده با کوک و ریتم آشنا شود.
سلفژ در واقع خواندن نتهای موسيقی است که اغلب با آموزش تئوري موسیقی همراه است و به نظر من همانگونه که یک نوازنده باید با تئوری موسیقی و نت خوانی آشنا باشد، یک خواننده همچنین باید این آشنایی را داشته باشد.
از یک زاویه دیگر اگر به مسئله نگاه کنیم، میتوانیم بگویم که همانند زبان گفتاری میان المللی که در دنیای امروز دانستنش بواسطه هرکس لازم است، داشتن سواد تئوری موسیقی و نت خوانی بواسطه یک خواننده حرفه ای امروزی لازم است.
خواه خواننده موسیقی ایرانی باشه و یا نباشد.


نگاهي به فعاليت هاي حامد مهاجر

حامد مهاجر رهبر كر، ويولونيست و مدرس جوان و كاردان موسيقي پنجشنبه شب در خواب در اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.
مراسم خاکسپاری این هنرمند زمان نه صبح شنبه چهارده بهمن یک هزار و سیصد و نود و یک از درب خانه ایشان در مهرشهر کرج به سمت آرامگاه بهشت سکینه در کُردان انجام شد.
آقاي امير اسلامي استاد دانشگاه هنر و همكار اين هنرمند فقيد مطلبي تهيه كرده اند كه به معرفي فعاليت هاي ايشان مي پردازد كه در باقی مي خوانيد.
حامد مهاجر متولد یک هزار و سیصد و پنجاه و سه در پایتخت ایران بود.
از فعاليت هاي او مي توان به اين مورد های اشاره كرد: تالیف "آسیب شناسی آموزش در ایران" – فرجام نامه دوره کارشناسی هفتاد و نه ترجمه کتاب "the power performance for singers" – آخر نامه دوره کارشناسی هفتاد و نه مدرس دانشگاه هنر، از سال هشتاد تا 88: مدرس تحلیل مبانی موسیقی (تئوری موسیقی)، سرایش (سلفژ)، تربیت شنوایی (دیکته موسیقی)، تاریخ موسیقی جهان، آواز جمعی (گروه کر) مدرس در دانشگاه علم و صنعت تدریس تئوری و سلفژ و تاسیس و رهبری گروه کر سال 80 79 مدرس در دانشگاه میراث فرهنگی تدریس تئوری و سلفژ و تاسیس و رهبری گروه کر تدریس سلفژ و مبانی موسیقی و هارمونی مقدماتی در شیراز به دعوت انجمن موسیقی شیراز سال 83 82 تدریس سلفژ و مبانی موسیقی در یزد به دعوت از منزل موسیقی یزد سال هشتاد و چهار تدریس تئوری موسیقی و تاریخ موسیقی جهان بصورت مَستر کلاس در اصفهان به همراه امير اسلامی (عضو هیئت علمی دانشکده موسیقی دانشگاه هنر) رهبری گروه کر در سازمان فرهنگی هنری شهرداری پایتخت ایران ، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه میراث فرهنگی و رهبری گروه کر دانشکده موسیقی دانشگاه هنر ساخت موسیقی فیلم و تئاتر و همکاری با صدا و سیما به عنوان آهنگساز و همکاری با استودیوهای ضبط به عنوان ناظر ضبط برگزاری سمینارهای آموزشی در زمینۀ فلسفه هنر زیبایی شناسی، روانشناسی انجام در دانشگاه هنر برگزاری دوره های نقد موسیقی بطور ماهانه در منزل هنرمندان تابستان تا زمستان هشتاد و هفت سخنرانی زیبایی شناسی موسیقی در فرهنگسرای بهمن تابستان هشتاد و هفت سخنرانی در دانشگاه شیراز با عنوان زیبایی شناسی موسیقی همکاری با فصلنامه هنر، مجله فرهنگ وآهنگ و سروش به عنوان مولف (مقالات: صدا، زبان و موسیقی خاستگاه زیبایی در موسیقی باخ موسیقی گفتار به مثابه امر روانشناسی و.
.
.

) تحقیق و پژوهش در فلسفۀ غرب، زیبایی شناسی، تاریخ اروپا، فلسفۀ آموزش اصلاح و ترویج تئوری موسیقی به عنوان رکن بنیادی در آموزش موسیقی از طریق ترجمۀ واپسین منابع و کتب دانشگاهی و خرافه زدایی از جدایی دانش تئوری از دانش عملی بررسی و تطبیق سیستم های رایج در آموزش سلفژ و ریتم تالیف و تکمیل پروژه های تحقیقاتی در زمینۀ: زیبایی شناسی موسیقی زیبایی شناسی تطبیقی بررسی فلسفۀ غرب و تطابق آن با هنر موسیقی فلسفۀ آموزش و آموزش موسیقی در ایران بررسی تحلیلی سیر تاریخ اروپا بر حسب سیستم های سیاسی و بر روی شغل آمدن نظام های گوناگون حکومت در تطابق با مفهوم سیستم در موسیقی و سیر آن در تاریخ نوازندگی ویلن در ارکستر موسیقی ملی ایران (از بدو تاسیس تا سال 81)، ارکستر فیلارمونیک پایتخت (از بدو تاسیس تا واپسین کنسرت)، ارکستر سمفونیک فرهنگسرای بهمن (سال هفتاد و پنج و 76) نوازندگی سه تار در رشته همایون به همراه مهرداد ترابی و جلال ذوالفنون فراگیری پیانو از سال شصت و پنج نزد: حسین صاحبی، نسرین اسماعیلی، شهره قاجار، هوشیار خیام و علی حشمتی افشار فراگیری ویلن از سال شصت و هشت نزد: ارسلان کامکار، روبن طهماسیان و ابراهیم لطفی فراگیری سه تار از سال هفتاد و دو نزد: مهرداد ترابی ورود به دانشکده موسیقی دانشگاه هنر هفتاد و چهار فراگیری سلفژ و مبانی و اصول اجرای موسیقی نزد: شریف لطفی فراگیری رهبری ارکستر نزد: شریف لطفی فراگیری رهبری کر و آموزش ریتم و سلفژ به طرز زولتان کدای نزد: کامبیز آریایی نژاد فراگیری هارمونی و آهنگسازی نزد: احمد پژمان فراگیری هارمونی، کنترپوان و آهنگسازی نزد: عبدالرضا سجادی فراگیری هارمونی نزد: سیاوش بیضایی فراگیری آهنگسازی و آشنایی عمیق با موسیقی سدۀ بیستم نزد: محمد رضا درویشی آشنایی با موسیقی بومی ایران نزد: محمد رضا درویشی


+ نوشته شده در  سه شنبه سی ام مهر 1392ساعت 17:52  توسط بابک  |  نظر بدهید

بحیرایی: خواننده و نوازنده از جایگاهی یکسان برخوردارند

مستر كلاس نوازندگي "Ameropa" كه هر سال در تابستان در شهر پراگ برگزار مي شود، در تابستان دو هزار و سیزده جشن بيستمين سال برگزاري اين مستر كلاس را برگزار مي كند.
اين جشن شامل يك هفته مستر كلاس سازهاي اركستر سمفنيك و يك هفته مستر كلاس تمرين در اركستر هاي مجلسي مي باشد.
اعضا اين دو مستر كلاس مي توانند در صورت تمايل براي مستر كلاس آهنگسازي و همينطور رقابت نوازندگي كنسرتو، به همراه اركستر مجلسي يا اركستر سمفونيك نيز ثبت نام كنند.
در بخش مستر كلاس آهنگسازي، دو استاد براي تدريس دعوت شده اند.
از ايران آقاي "امير حسين اسلامي" عضو هيات علمي دانشكده موسيقي و از كشور چك هانوس بارتون (Hanus Barton) استاد كنسرواتوار پراگ.
لازم به ذكر است از استادان مدعو خواسته مي شود تا پروپوزال برنامه تدريسشان را به مدير مستر كلاس ارائه دهند تا در وبسايت اين مستركلاس پیمان داده شده و متقاضيان با توجه به مفاد درسي استاد مربوطه ثبت نام كرده و استاد خویشتن را اختیار كنند.
امير اسلامي نيز مفاد درسي خویشتن را شامل: ريتم خواني، سلفژ و شنوائي و همچنين، آشنائي با مدهاي ايراني و آهنگسازي بر بنیاد اين مدها براي ساز هاي سلو، دوئت، تريو و يا كوارتت ارائه داده است.
در روز افتتاحيه اين مستر كلاس، استادان مدعو بايد ساز تخصصي خویشتن را در كنسرت افتتاحيه براي هنرجويان بنوازند و يا قطعات خویشتن را با يك آنسامبل انجام كنند و در كنسرت پاياني، هنرجوها بايستي قطعاتي را كه آموزش ديده اند يا براي آنسامبل هاي مختلف ساخته اند به انجام در آورند.
هزينه ثبت نام براي يك هفته مستر كلاس اركستر مجلسي هفتصد يورو و براي دو هفته مستر كلاس اركستر مجلسي و كلاسهاي تكنوازي ١٤٠٠ يورو مي باشد كه براي شرايط خاص تخفيفاتي هم چنین وجود دارد.
مثلا هنرجويان ١٥ سال يا كمتر، يا كساني كه براي بار دوم در اين مستر كلاسها شركت ميكنند و يا كساني كه نمونه كارشان براي شركت در رقابت نوازندگي پذيرفته مي شود.
لازم به توضيح است كه هزينه هاي ثبت نام شامل اسكان در هتل و سه وعده غذاي هنرجويان و فرستاده دعوت نامه و كمك براي اخذ ويزا نيز مي باشد.
اين مستر كلاسها از بیست جولاي دو هزار و سیزده شروع ميشود.
متقاضيان مي توانند با مراجعه به وبسايت اين مستر كلاس، اطلاعات بيشتر را دريافت نمايند: www.
ameropa.
org استادان مدعو به زبان انگليسي تدريس ميكنند و هنرجويان بايستي آشنائي مقدماتي به زبان انگليسي داشته باشند.
محدوده سني براي شركت در اين مستر كلاسها بين نه تا ٧٥ سال است.
البته تجربه ثابت كرده كه اكثريت هنرجويان اين مستر كلاس در سالهاي گذشته نسل جوان تا ٢٥ سال بوده اند.
مهلت ثبت نام براي اين مستركلاسها تا ده ارديبهشت یک هزار و سیصد و نود و دو مي باشد كه از طريق وبسايت اين مستر كلاسها به صورت آنلاين انجام مي شود.
هنرجوياني كه براي دو هفته مستر كلاس ثبت نام كنند امكان استعمال رايگان از مستر كلاسهاي آهنگسازي را نيز دارند.

امير حسين اسلامي كه به عنوان مدرس آهنگسازي به اين مستر كلاس دعوت شده، سوابق زير را در كارنامه هنري خویشتن دارد: جايزه ثالث آهنگسازي در رقابت ورزش و آواز كميته ملي المپيك دو هزار و هشت چين بواسطه قطعه "حلقه هاي المپيك" جايزه اول رقابت بين المللي آهنگسازي "2 Agosto" در شهر بولونيا ايتاليا بسبب قطعه "پارسي" براي اركستر سمفونيك و تكخوان تنور در سال دو هزار و نه جايزه ثالث آهنگسازي رقابت بين المللي " Shakuhachi Chamber Music" در شهر ملبورن استراليا بعلت قطعه "فصلها" براي كوارتت "شاكوهاچي، پيانو، ويلن، ويلنسل" در سال دو هزار و ده اخذ ٤ ستاره از ٥ ستاره مجله "Song Lines" لندن شماره ٧٥ براي آلبوم "تمام تو" (اين آلبوم اثر مشترك وي با دكتر هوشيار خيام مي باشد) در سال دو هزار و یازده عضو هيات داوران رقابت آهنگسازي "2 Agosto" در سال ٢٠١٢

phantom89.blogfa.com

گرد آورنده : irsanat.com :( فرشید دارابی )
تاریخ ارسال :  1393/4/24     
تعداد مشاهده :4052
ثبت نظرات شما کاربران محترم باعث بهبود مطالب سایت خواهد شد
نام و نام خانوادگی : الزامی
تلفن/ایمیل :
نظر شما : الزامی
کد امنیتی :

الزامی


دیگر مطالب مرتبط با موضوع : صداسازی وسلفژ


جهت دیدن مطالب بیشتر کلیک کنید             
آخرین مقالات ارسالی
مطالب تصادفی


دستگاه تی دی اس متر(TDS)

دستگاه پی اچ متر دیجیتال

هدایت سنج آب,EC متر

فتومتر پرتابل دیجیتال

دماسنج دیجیتال

مولتی متر دیجیتال

ph متر خاک

ph متر، ph سنج

Tds متر

آمونياك سنج

سنسور ph سنج ، پراپ ph سنج

EC متر ، EC سنج

ph سنج هانا ، تستر ph هانا

رفرکتومتر ، قند سنج

EC/TDS متر ، هدایت تی دی اس سنج

EC/TDS/PH متر ، تستر های مولتی پارامتر آب

ترازو آزمایشگاهی

اکسیژن متر آنلاین

پی اچ ph سنج آنلابن

هدایت و تی دی اس سنج آنلاین ،EC/TDS تابلویی انلاین

اکسیژن سنج DO متر آنلاین تابلویی

محصولات شرکت آدوا ADWA -ADWA

تجهیزات کنترل و اندازه گیری آنلاین

کلر سنج

فروش فوق العاده تجهیزات آنلاین تابولویی

محصولات شرکت ای زد تایوان AZ

فلکسی تستر، کلر، کلراید، سختی، سختی کلسیم، مس، روی،سیلیسم



فروشگاه ایران صنعت ،بررسی انتخاب و خرید آنلاین

فروشگاه ایران صنعت در سال 1388 تاسیس گردید، که مفتخر است ، با عرضه محصولات ابزاردقیق ، برق الکترونیک ، ابزارآلات و تجهیزات صنعتی در سراسر کشور با بهترین کیفیت و قیمت رقابتی در خدمت هموطنان گرامی باشد .
ENAMAD logo-samandehi

آدرس : کرج چهار راه کارخانه قند به سمت میدان هفت تیر خیابان پناهی کوچه پناهی 1 پلاک 61 ساختمان اهورا واحد یک
شماره تلفن : 02691300551
شماره همراه : 09106978820 واتساپ ، تلگرام ، ایتا ، روبیکا ، ای گپ روی این شماره می باشد
شماره نمابر : 30008666850361
افراد آنلاین: 82
تاریخ :1403/2/30
پرداخت آنلاین شبکه اجتماعی یوتیوب اینستاگرام شبکه اجتماعی فیس بوک

تمامي كالاها و خدمات اين سایت، داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه میاشند و فعاليتهاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت متعلق به ایران صنعت میباشد.